معنی گنده دهن - جستجوی لغت در جدول جو

فرهنگ واژه فارسی سره

گنده دهن: کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)

فرهنگ لغت هوشیار

بدبویی دهان گنده دمی

کسی که دهانش بوی بد بدهد

کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)

کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان

کم گوی کم سخن

زیبارویی که دهان وی بسان غنچه گل باشد، معشوق معشوقه

گند دهانی

کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان

بدبویی دهان گنده دمی

بدبویی دهان گنده دمی

کسی که چیز های کم بها را دزدد دله دزد

کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما